جدا شد یکی چشمه از کوهسار*** به ره گشت ناگه به سنگی دچار
به نرمی چنین گفت با سنگ سخت*** کرم کرده راهی ده ای نیکبخت
گران سنگ تیره دل سخت سر*** زدش سیلی و گفت : دور ای پسر !
نجنبیدم از سیل زورآزمای ***که ای تو که پیش تو جنبم ز جای !
نشد چشمه از پاسخ سنگ ، سرد*** به کندن در استاد و ابرام کرد
بسی کند و کاوید و کوشش نمود*** کز آن سنگ خارا رهی بر گشود
ز کوشش به هر چیز خواهی رسید*** به هر چیز خواهی کماهی رسید
برو کارگر باش و امیدوار ***که از یاس جز مرگ ناید به بار
گرت پایداری است در کارها*** شود سهل پیش تو دشوارها
با عرض سلام وخسته نباشیدخدمت شما بازدید کننده ی عزیز لطفآ برای بازدید از این سایت به صفحه های جانبی در سمت چپ بروید ...
لطفآ نظر یادتون نره.
باتشکر مدیریت وبلاگ: شکارچی
نظرات شما باعث بهتر شدن این وبلاگ میشود .
لطفآ از شکار بی رویه ی حیوانات خود داری کنید ودر مواقع مجاز به شکار بروید......
سگ: وفاداروخواستنی.
هرگزنمی توان دروفاداریتان شک کرد.
درکارتان صداقت وخلوص نیت به چشم
می خورد.بسیارساده دل وبی شیله پیله
.اهل جروبحث کردن نیستید.متواضع،
خاکی وواقع بین.به همین دلیل است
که دوستانتان دل بسته ی شما می شوند.
درانتخاب پوشاک وسواس وسلیقه ی خاصی دارید.
اگرلباسهایتان مطابق مدروزنباشد،مسلماً ناراحت
می شوید.محبوب، پرطرفدار،خوش برخوردوباگذشت
هستید.دوستانی بسیارخوب وقابل احترام دارید
،دوستانی که هرکدام شخصیت برجسته ای ارند.
موش:تاحدی شیطان،ناقلاوبازیگوش.
برق بازیگوشی درچشمانتان همان عاملی ست
که موجب گیرایی وجذابیت بالای شمادرنزداطرافیان
ودوستان می شود.بسیارشوخ طبع وبامزه.پس تعجبی
نداردکه مردم خواهان همکاری شمابوده وچشم انتظار
حضورتان درتمام فعالیتهای گروهی می شوند.ازسوی
دیگرحساس ودل نازک هستیدکه این یکی ازنقاط ضعفتان
است.مردو مجبورندهنگام حرف زدن باشما،درانخاب کلمات
بسیاردقیق و سنجیده عمل کنند.خدابه دادکسی برسدکه
هنگام روبروشدن باشما با کلمات بازی کند!
نیست یاری که مرا یاد کند
دیده ام خیره به ره ماند و نداد
نامه ای تا دل من شاد کند
خود ندانم چه خطائی کردم
که ز من رشته الفت بگسست
در دلش جائی اگر بود مرا
پس چرا دیده ز دیدارم بست
هر کجا می نگرم، باز هم اوست
که بچشمان ترم خیره شده
درد عشقست که با حسرت و سوز
بر دل پر شررم چیره شده
او که حتی پس از باخت تحقیر آمیز 5-0 مقابل بارسا حاضر
به عقب نشینی نشده بود ، در واکنش به اعلام نامش به
عنوان بهترین مربی سال 2010 از سوی مجله فرانس
فوتبال گفت :سال 2010 بهترین سال حرفه ای من بود
و اگر قرار باشد از بین اعداد یک تا ده به خودم نمره بدهم
، عدد یازده را انتخاب می کنم! من در تمام رقابتهایی که
حضور داشتم قهرمان شدم و در مادرید هم هنوز شانس
قهرمانی داریم و تنها دو امتیاز از صدر جدول فاصله داریم
و در بازیهای لیگ قهرمانان بهترین تیم مرحله گروهی بودیم
و برای من سال 2010 کاملا مطلوب بود."او و در پاسخ به
این سوال که ایا بازی بین تیمهای بارسا و اسپانیول را
تماشا خواهد کرد ، گفت :"ترجیح می دهم بازی اینتر را
در فینال جام باشگاه های جهان ببینم چون من به عنوان
مربی اینتر 57 بازی کردیم تا تیم به چنین جایگاهی برسد
ودوست دارم آنها قهرمان جهان شوند".
چوپان بیچاره خودش را کشت که آن بز چالاک از آن جوی آب بپرد نشد که نشد.
او میدانست پریدن این بز از جوی آب همان و پریدن یک گله گوسفند و بز به دنبال آن همان.
عرض جوی آب قدری نبود که حیوانی چون نتواند از آن بگذرد... نه چوبی که بر
تن و بدنش میزد سودی بخشید و نه فریادهای چوپان بخت برگشته.
پیرمرد دنیا دیدهای از آن جا میگذشت وقتی ماجرا را دید پیش آمد و گفت من
چاره کار را میدانم. آنگاه چوب دستی خود را در جوی آب فرو برد و آب زلال جوی را گل آلود کرد.
بز به محض آنکه آب جوی را دید از سر آن پرید و در پی او تمام گله پرید.
چوپان مات و مبهوت ماند. این چه کاری بود و چه تأثیری داشت؟
پیرمرد که آثار بهت و حیرت را در چهره چوپان جوان میدید گفت:
تعجبی ندارد تا خودش را در جوی آب میدید حاضر نبود پا روی خویش بگذارد
آب را که گل کردم دیگر خودش را ندید و از جوی پرید.
... و من فهمیدم این که حیوانی بیش نیست پا بر سر خویش
نمیگذارد و خود را نمیشکند چه رسد به انسان که بتی ساخته است از خویش و گاهی آن را میپرستد
عناوین یادداشتهای وبلاگ